اربعین-فرصت- اول مهر
محرم نیومده منو حال و هوای اربعین گرفته. هرچقدر مخالفم با پیشواز محرم رفتن و زیاد کردن ایام عزاداری ولی از الان گوشم طلب روضه می کنه. دارم گلچین اربعین رو جور می کنم. نه روضه ، نه واحد، نه شور. فقط ضرب. با مداحی های ضربی آدم منظم و محکم راه میره و تا مدت طولانی می تونه با یه سرعت مناسبی حرکت کنه( منظورم از ضربی دوپس دوپس ها نیست، اونایی که فاصله سینه زنیشون یک چهارم واحده، اسمشون چیه؟)
امسال تنها سالیه( و احتمالا ترمی ) که هم من و هم آقای شوهر وقتمون کاملا خالیه. دلم می خواد یه بار از راه اصلی بریم کربلا یه بار از راه نخلستان. استدلالم هم اینه که : ما که وقت داریم.
تازه دلم می خواد وسط راه توی یکی از موکب های امام رضا بمونیم کار کنیم. حالا هر کاری.
یه سری برنامه فرهنگی هم برای بحث وحدت شیعه ها توی عراق توی ذهنمه، ولی خیلی گنگ و مبهمن.
دلم می خواد امسال همه ی کارهایی که به خاطر کمبود وقت نمی تونستیم انجام بدیم رو انجام بدیم. می دونم ازون فرصت های طلاییه که یه بار توی عمر آدم پیش میاد ولی متاسفانه خیلی زود می گذره، تمرّ مرّ سحاب
امسال اولین مهری بود که سرکلاس نبودم. از سال75. بیست سالا فول.
دلم برای بچه مدرسه ایی ها می سوزه. یه حسی بهشون دارم توی مایه های اولیور توییست.