نقطه های روشن ایمان من چشمان توست ...

پیام های کوتاه
  • (25 دقیقه قبل)
    :-(

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۱۳ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۲۸

خودشناسی

من یک عمر با این تصور زندگی کردم که یک ریاکار تمام عیارم. 

چرا؟

چون توی جمع که بودم همه کارام رو با کیفیت تر انجام میدادم. با کیفیت تر درس می خوندم، ظرف می شستم، خونه تمیز می کردم، بیشتر کتاب میخوندم وحتی بهتر و با کیفیت تر و باحال تر نماز می خوندم. 

یک عمر با عذاب وجدان زندگی کردم. بعد نماز جماعت سجده ی‌طولانی نرفتم هرچند خیلی حسش بود. در حضور مهمون سریع ظرفا رو جمع و جور نکردم. وقتی شوهرم بود خیلی به خونه نرسیدم . و همیشه خودم رو زیر چوب سرزنش نگه داشتم که :چقدرررر حقیری که این قدر در حضور آدما متفاوتی با خود واقعیت.

بعد از بچه دار شدن همین ماجرا سر رابطه ی من و بچه م هم اتفاق افتاد. وقتی مهمان بود یا مهمان داشتم بیشتر حوصله ی بچه م رو داشتم، بیشتر باهاش  وقت می گذروندم، بازی می کردم، می خندیدم و...

همینو به همسرم گفتم. این غم عمیق طولانی رو. 

جوابی که گرفتم اون قدر ساده، دم دست و جلوی چشم بود که بهتم برد ازین غفلت عجیب و غریب

گفت: تو ازون آدمایی هستی که توی جمع انرژی بیشتری داری تا توی تنهایی

همین

همیییین

واقعیت همین قدر ساده بود

چقدر با خودم جنگیده بودم که : الان نظر آدمای دیگه چه اهمیتی داره توی طولانی شدن سجده ی شکرت؟ چرا توی خونه حوصله ی این سجده های طولانی رو نداری؟

جواب این چرا همین قدر ساده بود. من آدم جمع ام. آدم سرو صدا و شلوغی و مهمونی و دورهمی. من از آدما انرژی میگیرم. 

نمی دونم این پست باید با چی تموم بشه

دینا .م