۱۴ آذر ۹۶ ، ۰۱:۳۵
از سری پست های یه خورده مرتبط
-و خدا می دونه که امروز چه حجم عظیمی آدرنالین توی خون من ترشح شد و بر خلاف همیشه امروز چقدر کم گریه کردم.
- خیلی اوقات وقتی شروع می کنی به حرف زدن درباره چیزی ، هی اون موضوع رو بهتر می فهمی. صرف حرف زدن با صدای بلند خیلی اوقات گره های نفهمیدنی رو باز می کنه.
- امروز به یه نفر گفتم : فلان کار که قرار بود انجام بدم، انجام ندادم. خیلی ساده بهم گفت :اشکال نداره. چه حس خوبی بود. و به این فکر کردم من چقدر کم این جمله رو شنیدم.
-چیزی که نزدیک به یک دهه منتظرش بودم، براش دعا کردم، خیالبافی کردم و ... به ساده ترین نحو ممکن داره جور میشه. به ساااااااده ترین نحو ممکن. فقط با یه تماس
-خوشحالم. غمگینم. نگرانم. این همه تضاد و آشوب به کجا میرسه فقط خدا می دونه
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا