کسی نیست به من بگه: همین طور که هستی ، خوب و دوست داشتنیه، این قدر خودتو له نکن
روایت داریم که از نشانه های شیعه اینه که اگه سه بار اسم حسین رو جلوش بیارید اشکش جاری میشه.
روایت نداریم که اگه کسی یه بار جلوش اسم امام رضا رو بیاری ، بند دلش پاره می شه، نشونه چیه؟
خودش گفته: انسان رو ضعیف خلق کردیم.
ولی هیچوقت نگفته انسان رو تنها خلق کردیم.
منه ضعیف رو انداخته وسط یه دنیا که بازم خودش گفته پیچیده شده در بلاها، ولی خودش هست،همیشه ، هر لحظه و همه جا هست.
و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه داع اذا دعان
(نکته ش توی اذا دعانه)
محرم نیومده منو حال و هوای اربعین گرفته. هرچقدر مخالفم با پیشواز محرم رفتن و زیاد کردن ایام عزاداری ولی از الان گوشم طلب روضه می کنه. دارم گلچین اربعین رو جور می کنم. نه روضه ، نه واحد، نه شور. فقط ضرب. با مداحی های ضربی آدم منظم و محکم راه میره و تا مدت طولانی می تونه با یه سرعت مناسبی حرکت کنه( منظورم از ضربی دوپس دوپس ها نیست، اونایی که فاصله سینه زنیشون یک چهارم واحده، اسمشون چیه؟)
امسال تنها سالیه( و احتمالا ترمی ) که هم من و هم آقای شوهر وقتمون کاملا خالیه. دلم می خواد یه بار از راه اصلی بریم کربلا یه بار از راه نخلستان. استدلالم هم اینه که : ما که وقت داریم.
تازه دلم می خواد وسط راه توی یکی از موکب های امام رضا بمونیم کار کنیم. حالا هر کاری.
یه سری برنامه فرهنگی هم برای بحث وحدت شیعه ها توی عراق توی ذهنمه، ولی خیلی گنگ و مبهمن.
دلم می خواد امسال همه ی کارهایی که به خاطر کمبود وقت نمی تونستیم انجام بدیم رو انجام بدیم. می دونم ازون فرصت های طلاییه که یه بار توی عمر آدم پیش میاد ولی متاسفانه خیلی زود می گذره، تمرّ مرّ سحاب
امسال اولین مهری بود که سرکلاس نبودم. از سال75. بیست سالا فول.
دلم برای بچه مدرسه ایی ها می سوزه. یه حسی بهشون دارم توی مایه های اولیور توییست.