نقطه های روشن ایمان من چشمان توست ...

پیام های کوتاه
  • (25 دقیقه قبل)
    :-(
۱۹ خرداد ۹۴ ، ۰۶:۵۵

پستی بسیار شجاعانه

نمی دونم چند قته این وبلاگ رو درست کردم

یک هفته؟

کمتر؟

بیشتر؟

نمی دونم

هی قالبش رو عوض می کنم

پیوندها رو

با پنلش ور میرم

انگار اعتماد به نفس یه شروع  دوباره رو نداشتم

می خواستم به خواننده های وب قبلیم بگم؟

می خواستم دوباره آشنایی این جا رو بخونه؟

نمی دونم

همیشه شروع برام سخته، حتی شروع یه چیز خیلی خواستنی، مثل مسافرت، یا سینما، یا یه بیرون رفتن دونفره

تا لحظه ای که هنوز در رو باز نکردمو پامو بیرون نذاشتم می خوام برگردم، فرار کنم و برم زیر پتو و پشت پلکام از همه قایم شم.

ولی کافیه درو باز کنم،پامو بیرون بذارم،تا دیگه به این راحتی ها کسی نتونه منو به خونه برگردونه

توی این چند روز خیلی حرف داشتم برای گفتن

ولی تا میومدم یه نگاه به کیبورد مینداختم، سرد میشدم، می ترسیدم، صفحه رو می بستم و می رفتم

الان همه ی شجاعتم رو جمع کردم  و نوشتم: 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۹
دینا .م

نظرات  (۴)

مبارکه :)
پاسخ:
ممنون بانو
۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۶ خارج ازچارچوب
کنجکاو شدم که من از مخاطبای وب قبلی بوده ام یا نه.
به هرحال خوش آمدید...
پاسخ:
نه، نبودید، ولی من بودم D:
خیلی ممنون
بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام
وفقکم الله لمرضاته
این پست برای پنج سال پیشه و من الان دارم میخونمش یعنی دقیقا وقتی که من بعد هفت سال وبلاگ نویسی دیگه ترک نوشتن کردم بخاطر مسایلی که برای وبلاگ اون دورانم پیش اوند. منم تازه دو ماه کمتره برگشتم ولی خوشحالم نوشتنو شروع کردی منم همینطور

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی